گفتگوی کامران پایدار
با یکی از کارگران کارخانه مزدا !

کامران پایدار: سلام و خسته نباشی. از همراهیتان در این گفتگو متشکرم. مایلم بحثمان را در مورد تصویر کلی کارخانه خودرو سازی مزدا شروع کنم. شرایط کمی و کیفی کارخانه چیست؟ چند نفر کارگر در این مرکز صنعتی مشغول به کارند؟ آیا کارخانه دولتی است یا خصوصی، شرایط کاری کارگران چگونه است ؟

کارگر مزدا: من هم به نوبه خود م از اجرای این بحث ممنونم. کارخانه ماشین سازی مزدا در جاده قدیم کرج واقع است. خط تولید کارخانه مونتاژ انواع خودروهای سواری و وانت مزدا ژاپن است. تا قبل از مسئله محاصره اقتصادی روال کاری کارخانه خوب بود اما حالا بعلت تحریمها و محدودیتهایی که از جانب ژاپن اعمال میشود در بسیاری از موارد خطوط تولید به اشکال خورده. اخیرا مدیران و سهام داران کارخانه برای ادامه کاری خط تولید به ناچار اقدام به معامله با چین و ورود و تولید محصولات بی کیفیت نموده اند. در اینجا تقریبا حدود 2000 نفر کارگر مشغول به کارند. تقریبا بیش از 1700 نفر از کارگران قراردادی اند. تازه با خود کارخانه هم طرف قرارداد نیستند٬ شرکت پیمانکاری راد مردان صنعت که عمدتا سردمداران و بانیانش قبلا پاسدار و کمیته چی بوده اند طرف قرارداد کارگران است. قراردادهای کارگران از 3 ماه تا 9 ماه است، حقوق ماهیانه هر کارگر 300 هزار تومان و با اضافه کاری و هزار بدبختی بطور متوسط شاید 400 هزار تومان. کار در اینجا 2 شیفته است اما کارگران قسمت رنگ کارشان 3 شیفته است.

می پرسید اینجا دولتی است یا خصوصی، راستش من پس از سالها کار در اینجا هنوز معنی و مفهوم دولتی و خصوصی را نفهمیده ام. این حرفها دیگر معنی ندارد، دولت جمهوری اسلامی از چه کسانی، از چه جنایتکارانی تشکیل شده و سر پا ایستاده؟ مگر آقای محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران و شیخ الاسلام مدیر کارخانه و همه جک و جانورهای ریز و درشت دور و برشان از آسمان آمده اند؟ همه اینها سالهای سال آدم کشته اند، شکنجه کرده اند، بهترین انسانهای روشنفکر را سر به نیست کرده اند، دستهای کثیف و خون آلودشان به هزار و یک بی شرفی و جنایت آلوده است. حالا امثال محسن رضایی دکتر شده اند و سهامداران و مالکین محترم همین کارخانه مزدا هستند! همین جهنم، همین کارخانه مزدا که من و کارگرایی امثال من در اینجا بطور شبانه روزی جان می کنیم تا آخر سر سودهای میلیاردی باد آورده که از شیره جان و خون ما به دست آمده سرازیر شود٬ به جیب و حسابهای بانکی جنایتکاران و آدمکشان حرفه ای از جنس و تخم و ترکه دکتر محسن رضایی ميرود که فعلا دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام هم تشریف دارند !

کامران پایدار: در حال حاضر بیشترین مشکلات و خواسته های اصلی کارگران کارخانه مزدا چیست؟

کارگر مزدا: راستش را بخواهی اینجا همه اش مشکل و بدبختی است اما با اینحال خواسته های اصلی ما در مواردی مشخص و روشن هستند. یکی از خواستهای ابتدایی و مهم ما حذف کار پیمانکاریست. شرکت راد مردان صنعت زالوی انگل و مفتخوری است که ماهیانه بخشهای زیادی از دستمزدهای ما را بالا می کشد. هر طور که دلشان میخواهد و هر طور که برایشان سود آورتر است با ما حساب کتاب می کنند. همه چیز یکطرفه است همه چیز دست خودشان است. به این دستمزدهای چندرغازمان رحم نمی کنند. هر رقم که بخواهند از سر و دمش می زنند. دستمزدهای ما خیلی ضعیف است. الان با شرایطی که این حکومت اسلامی با حذف یارانه ها و سوبسیدها برایمان درست کرده بقول معروف نور علی نور شده! البته از روزی که این حکومت بوده گرانی و تورم هم بوده حالا دوزش را خیلی بیشتر بالا برده اند تا شاید جان همه مردم را بگیرند. گرانی که بود٬ دکترهاى دزد و جنایتکاری امثال محسن رضایی و شیخ الاسلام ها و شرکت راد مردان صنعت دستمزدهای ما را با سگ خوری می دزدند و بالا می کشند. حالا با حذف سوبسیدها و یارانه ها هم حکومت برای چاپیدن سفره های خالی ما بیش از پیش دندان تیز کرده است. این دستمزدهای ما کارگران مگر چقدر است که صد رقم اوباش و عوامل حکومت در کمینش نشسته اند؟ یکی از خواسته های اصلی و مهم ما افزایش فوری دستمزدها برابر با هزینه های واقعی زندگیست. یک کیلو گوشت 20 هزار تومان، برنج کیلویی 4000 تومان، قبض آب و برق و گاز و تلفن و... یک خانواده 4 نفره بطور متوسط ماهی 200 هزار تومان میشود٬ برای اجاره دو اتاق بی امکانات در مناطق جنوبی و حواشی تهران حداقل باید 5 میلیون پیش و حداقل ماهی 400 هزار تومان کرایه بدهی. تازه اینها فقط چند قلم است. حالا خودتان حساب کنید با ماهی 400 هزار تومان چه زندگی ای، با چه امکاناتی و در چه شرایطی باید به قیمت محرومیت و نابودی ما و خانواده هایمان سنبل کاری شود تا امثال محسن رضایی به ثروتهای افسانه ای برسند و تا این حکومت اسلام و خدا و امام زمان و آخوندهای بی شرف بر دوام باشد؟

علاوه بر مسئله دستمزدها امنیت شغلی خیلی خیلی مهم است. با قرارداد موقت 3 ماهه همیشه احساس خطر می کنی. همیشه باید خیلی محتاط و مطیع باشی، هر بلایی بر سرت بیاورند ناچار به تسلیمی، اگه اعتراض کنی فورا درب کارخانه را به تو نشان میدهند. حالا اصلا برایشان چه اهمیتی دارد که چقدر سابقه کار داری و در اینجا جان کنده ای، تا بجنبی فورا حکم اخراجت را به روش صیغه خوانی آخوندها جاری نموده و تو و خانواده ات را بیش از بیش با بیکاری و گرسنگی دادن بیشتر زجرکش می کنند. اینجا از پادگا ن و اردوگاههای کار اجباری هیتلری هم بدتر است. حق تجمع، حق اعتراض، حق اعتصاب و... اینها هر کدام جنایتی بزرگ است. اگر کارگری حقش را بخواهد و حرفی بزند مرتکب این جنایتها شده و کارش تمامه. توسط جاسوسها و کنترل تولیدهای مخلص و چاکر شیخ السلام (مدیر کارخانه) فورا سرش را زیر آب کرده و ترتیبش را می دهند. علاوه بر اینها هم فشار کاری خیلی زیاد است .

کامران پایدار: چند وقت پیش کارگران ته خطی (قسمت اوکی) چند ساعتی کار را تعطیل نمودند و در محوطه کارخانه با برپایی مجمع عمومی خودش جوش مدیریت کارخانه را تهدید به اعتصاب و شکستن شیشه ها و ... نمودند. داستان چه بود؟ خواستهای اصلی کارگران در این اعتصاب هشداری و تجمع چه بود؟

کارگر مزدا: آره تجمع اعتراضی و اعتصاب هشداری 300 نفر از کارگران ته خطی (قسمت اوکی) بسیار زیبا و شورانگیز بود. کارگران این بخش با تعطیلی کار با بیرون آمدن از سالن تولید و با برگزاری تجمع اعتراضی در اصل خواستهای همه ما کارگران را نمایندگی کردند. میدانی، در همچین وقتهایی انسان احساس شور و قدرت میکنه، در همچین وقتهایی انسان می فهمه دنیا آنقدرها هم کوچک و بسته نیست که یک مشت اوباش مفتخور بخاطر اهداف سودجویانه خودشان میخواهند به ما دیکته کنند. در همچین وقتهایی آدم می فهمه که اراده جمعی ما کارگران چه قدرتی داره و سرمایه داران انگل و پادوهای ریز و درشت دور و برشان در برابر قدرت و اتحاد ما چقدر زبون و درمانده اند. متاسفانه با هزار شگرد و نیرنگ و با سانسور و سرکوب شدید این اقدام اعتراضی کارگران ته خطی را قرنطینه کردند. نگذاشتند به سایر خطوط تولید سرایت کند. اما خواستهای اصلی کارگران معترض ته خطی همانها بود که اشاره کردم: حذف شرکت پیمانکاری رادمردان صنعت، افزایش واقعی دستمزدها مطابق با گرانی و تورم، حذف قراردادهای موقت، استخدام رسمی و برخورداری از امنیت شغلی، حق اعتصاب، حق اعتراض جمعی٬ حق حرف زدن و نفس کشیدن.

کامران پایدار: به دنبال اعتراض کارگران ته خطی و زمزمه اعتصاب و اعتراض در دیگر بخشهای کارخانه ظاهرا شیخ الاسلام و شرکایش قدری عقب نشسته اند و مثلا امتیازاتی به کارگران داده اند. موضوع چیست؟

کارگر مزدا: ببخشید، این بوی کباب نیست، خر داغ میکنند! اعتراض ما علیه کار پیمانکاریست، علیه دستمزدهای چندین برابر زیر خط فقر است، علیه قراردادهای موقت و سفید امضاست، اعتراض ما علیه اخراج و بیکار سازیهاست، اعتراض ما علیه فضای پادگانی و بردگی و فشار بیش از حد کاریست، خواست ما برخورداری از یک زندگی مرفه برای خانواده هایمان در ازای کاری است که انجام میدهیم. خواستهای ما خیلی بیشتر از این حرفهاست. حالا این حضرات آن هم به بهانه ماه رمضانشان خودشان را به خریت زده اند و میخواهند با دو عدد زیر پوش و جوراب و دو بسته پنیر دوبله ما را دست به سر کنند! آخر مگر کسی میتواند دور دمب میمو ن گلی بچیند؟ تا این سرمایه دارها و امثال محسن رضایی و حکومتشان هست اوضاع بدتر از اینها هم خواهد شد .

کامران پایدار: آیا کارگران معترض ته خطی به خواسته هایشان رسیدند؟ آیا اگر اعتراض کارگران به نتیجه نرسید میتوان گفت اعتراض بیهوده است؟ راه چاره کجاست؟ چه باید کرد؟

کارگر مزدا: بی تعارف، نه کارگران ته خطی و نه هیچ یک از ما کارگران به خواسته ای نرسیدیم. این از این. اما اینکه چرا به خواستهایمان نرسیدیم و آیا اصلا نفس اعتراض در این شرایط بیهوده است٬ بحث دیگریست. اعتراض واعتصاب اخطاری ما به نتیجه نرسید. چرا؟ بخاطر اینکه قدرت سرمایه داران، قدرت باند شیخ الاسلام در این مقطع و در این مورد بیشتر از ما کارگران بود. از شما می پرسم تصور کنید به جای 300 نفر 2000 نفر اعتصاب میکردند و کار را میخواباندند٬ در این صورت چه اتفاقی می افتاد؟ در این مورد قطعا قدرت ما کارگران بیشتر میبود٬ کارخانه و کاخ پوشالی بیکارگان مفتخور به لرزه می افتاد و این حتما میتوانست ما را به بخشهایی از خواسته هایمان برساند. من فکر میکنم کارگر تک نفر و متفرق هیچ قدرتی ندارد. قدرت ما در یکپارچگی و اتحادمان است. سیاست حکومت در این 32 سال گذشته همیشه این بوده تا کارگر را تنها و متفرق نگه دارد. سرکوب شوراها و سندیکاها و برپایی هرگونه تجمع و اعتراض و سرهم بندی مراکز جاسوسی و فسادی از جنس خانه کارگر و شوراهای اسلامی و... سیاست همیشگی سرمایه داران و حکومت بوده و هست. اما چه باید کرد؟ بنظرم کارگر آگاه از حق و حقوق خود، کارگر متحد و متشکل و سازمانیافته، کارگرانی که با اتحاد دستشان در دست همدیگر است٬ هم حرفی برای گفتن دارند و هم قدرتی برای اجرای حرفها و خواسته هایشان .

شهریور 1390